حاج قاسم سلام! آمدهام،
با خودت راهی نجف بشوم
دل من کوفه است و میخواهم
کفتر چاهی نجف بشوم
چاهها از غمت خبر دارند
حرفهای نگفتۀ خود را
همۀ عمر با علی گفتی
بر مزار شهید دلواری
اول کار یاعلی گفتی
پهلوانهای ما نمیمیرند
مثل تو در مسیر جان دادن
باید از شهرت و مقام گذشت
شک ندارم برای دیدن تو
باید از وادیالسلام گذشت
آه بوی بهشت میآید
روی دوش اهالی این شهر
پیکر غرق در ستارۀ توست
در حریم نجف ابومهدی
تا ابد نائب الزیارۀ توست
فال حافظ گرفتهام حاجی:
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دلت انیس ابومهدی المهندس شد»
روز تشییعت آسمان لرزید
دل بحرالنجف به جوش آمد
موجها یکصدا خروشیدند
نغمۀ یاعلی به گوش آمد
السلام علیک یا مولا
بر لبت ذکر یا ابالحسن است
در فضایی شکوهمند و جمیل
هر کسی عاشق شهادت بود
رد شد از باب مسلم بن عقیل
محو انگشتر عقیق توام
مقصد ما همیشه کرببلاست
مبدأ جادۀ جنون نجف است
پس پیاده به راه میافتم
جادۀ اربعین از این طرف است
وعدۀ ما عمود یکصد و ده
رد پای تو در تمام مسیر
به امام زمان قسم، پیداست
از عمود هزار و چندم راه
گنبد ساقی حرم پیداست
باز هم یاد دستت افتادم