پنج نوبت، فرصت سبز حضورم دادهاند
پنج ساغر باده از دریای نورم دادهاند
تا نام تو را دلم ترنّم کردهست
با یاد تو، چون غنچه تبسّم کردهست
هنگام دعا قلب حزین داشته باش
یعنی که دلی خدایبین داشته باش
پیغمبر ما که مشرق نور هُداست
دل آینهدار مهر او، دیده جداست
هر خسته دلی، که نفس سرکَش دارد
پیداست، که خاطری مشوّش دارد
بی مهر نبی و آل او دل، دل نیست
در سینه به غیر مشتی آب و گل نیست
پیغمبر ما که منجی انسانهاست
این گفتۀ او امید بخشِ جانهاست
سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا
تحصیل امید و آبرو کن به دعا
در مِهر پیامبر حیات است حیات
در نور هدایتش نجات است نجات