ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
غزل عشق و آتش و خون بود که تو را شعر نینوا میکرد
و قلم در غروب دلتنگی، شرح خونین ماجرا میکرد
دل به دریا زد و دل از او کند
گرچه این عشق شعلهور شده بود
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟