این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو