لطافت طبع در روایت مرثیه

مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت

تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت

مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش،
خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت

دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت

بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت

حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید،
ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت

وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت

گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی
دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت

برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت

میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود
اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت...

حریر دست تو مجروح بود از دستاس
به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت

📝 محمدجواد غفورزاده


🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نیز نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. این که شاعر در شعر:
ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه می‌کند؟
ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟
ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟
ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق می‌نگرد یا سطحی؟

و نهایتاً این‌که، دیده‌ها و شنیده‌های خود را چگونه وصف می‌کند؟ جزئی‌نگرانه یا به شیوه مرسوم، کلی‌نگرانه و بی‌تأثیر؟
جزئی‌نگاری در شعر حاصل جزئی‌نگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانه‌های متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیده‌های هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است.

🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است:

▫️الف) موضوع و محتوا
شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئی‌نگاری جزئیات مشاهدات خود می‌پردازد:

۱. بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در عالم هستی که از زاویه‌های متعدد تحلیل می‌شود:
روشنی‌بخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرام‌بخش، سیر دعای نیمه‌شب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونه‌های این تنوع نگاه و جزئی‌نگری است که به جزئی‌نگاری و تنوع بیان منجر شده است.

تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت

مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش،
خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت

دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت

بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت

۲. بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی.
این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله:
حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید،
ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت

برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت

۳. بخش پایانی: طرح گزارش‌های شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض:
وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت...

▫️ب) شیوه بیان
نکته قابل ذکر در این شعر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیت‌های آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایه‌های پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است. به این نمونه‌ها توجه کنید:

مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت

تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
(استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر)

دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
(تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود)

و نیز:
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت

و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت:
وجود پاک تو می‌سوخت از «شرارۀ غم»
دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت

🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیف طبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه می‌شود؛ به‌ویژه اگر موضوع مراثی اهل‌بیت باشد.

اصولاً به جز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است-  زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعی‌گر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات می‌کند:

شعله‌ور شدن بیت وحی:
وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت

اشک‌های فاطمی:
گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی
دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت

برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت

میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود
اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت

و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیف‌ترین و باطراوت‌ترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هاله‌ای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است:

حریر دست تو مجروح بود از دستاس
به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت

این همان جلوه حقیقی هنر مرثیه‌پردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود.

📗 آینه بی‌غبار، دفتر سوم، ص۴۲

پدیدآورنده
درباره شاعر