شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

آیینۀ آفتاب

ای آینه‌دار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم

پروردۀ دامن ولایت
مظلومۀ خاندان مظلوم

قدر تو به ممکنات، مجهول
مهر تو به کائنات، معلوم

شیرازۀ شرع از تو محکم
منظومۀ عشق از تو منظوم

تو زینب دوّمی، علی را
نامند گرت به «امّ کلثوم»

آیینۀ آفتاب و ماهی
یا سیّدتی‌! به ما نگاهی..


تو راز عجیب کربلایی
بانوی شکیب کربلایی

هم‌راز شهید نینوایی
دم‌ساز غریب کربلایی

بر خرمن هستی ستم‌کار
سوزنده‌ لهیب کربلایی

در آتش غم، اگر بسوزی
با صبر، طبیب کربلایی

آنجا که خطابه، کارساز است
توفنده‌ خطیب کربلایی

آیینۀ آفتاب و ماهی
یا سیّدتی‌! به ما نگاهی