شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

بهار محمدی

بهار آمد و عطری به هر دیار زدند
به جای‌جای زمین نقشی از بهار زدند

فرا رسیدن نوروز و موکب گل را
به نغمه جارچیان بهار جار زدند...

به هر کجای در آید نسیم، عطرافشان
مگر که بر نَفَسش بوی زُلف یار زدند

به روی جامۀ سبزی که بر تنش کردند
هزار برگ به پیراهن چنار زدند

هزارها عَلَم سرخ و زرد و آبیِ گل
به این نوید به گلزار و کوهسار زدند...

شکوه موکب میلاد حضرت مهدی‌ست
که بر زمین و زمان این همه نگار زدند

رسید مهدی موعود کز ولادت او
به فرق عشق و وفا تاج افتخار زدند...

عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست


طلایه‌دار سحرگاه نور می‌آید
امير قافلۀ شوق و شور می‌آید...

گشوده پنجرۀ نور بر زمین و زمان
امام نور که در سال نور می‌آید

امام يازدهم را به شادی و تبريک
مَلَک ز هر طرفی در حضور می‌آید

به منزل دل ویران ما بُوَد نزدیک
طنین قافله کز راه دور می‌آید

ز شوق تابش این آفتاب آزادی
ز ذرّه ذرّه سرود سرور می‌آید

پس از سه روز سفر در عوالم ملکوت
ز ميهمانی ربِّ غفور می‌آید

ز غیب یافته اَلواح مهدویّت را
کَلیم عالَم رَجَعت ز طور می‌آید...

بود کريم و همين بس کرامتش که مدام
از او عنايت و از ما قصور می‌آید

عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست


نظام‌بخش جهان و جهانِ جان مهدی‌ست
امام منتقم و صاحب‌الزمان مهدی‌ست

کسی که عدل علی را به معنی اعلی
برای نوع بشر آرَد ارمغان مهدی‌ست

کسی که با کلماتش به ظاهر و باطن
کتاب حُسن خدا راست ترجمان مهدی‌ست

کسی که رجعت والای صالحان زمین
برای یاری او می‌شود عیان مهدی‌ست

کسی که فیض نگاه ولایتش امروز
نگاهدار زمین است و آسمان مهدی‌ست

وجود او همه لطف است و غیبتش همه لطف
کمال لطف خدا بر جهانیان مهدی‌ست...

کسی که زمزمۀ عاشقانه‌اش آرد
نزول بارش رحمت به انس و جان مهدی‌ست...

عصارۀ همه گل‌های احمدی مهدی‌ست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدی‌ست...