شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

فصلی از دریغ

باز هم آدینه شد، مانده‌ام در انتظار
چشم در راه توام، بی‌قرارم، بی‌قرار...

من تو را گم کرده‌ام، پشت فصلی از دریغ
من تو را گم کرده‌ام، پشت فصل انتظار

سمت چشمان تو کو، تا بیاسایم دمی
در پناه چشم تو، ای رسول نوبهار...

بی‌فروغ عشق تو، می‌شود هستی یتیم
مهر و ماه و آسمان، می‌شود بی‌اعتبار

تشنۀ وصل توام، ای دلیل زندگی
کی به پایان می‌رسد، روزهای انتظار؟!

مهر عالمتاب عدل، یک تبسم جلوه کن
تا بمیرد ظلم شب، تا بخندد روزگار

باز هم آدینه شد، جاده اما خالی است
باز هم سهم من است، حسرتی دنباله‌دار