نرسید

نرسید

یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
هر چند که عمر نوح را پیدا کرد
تاریخ، به سنّ درک «اصغر» نرسید

پایگاه اشعار مناسب اجرا در هیأت

مصطفی محدثی

حضرت علی اصغر علیه‌السلام

رباعی

هفتم محرم

از سنابادِ شعر

مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)

فداها ابوها

هیچ مردی در جهان مانند پیغمبر که نیست
هیچ بختی بهتر از پیوند پیغمبر که نیست

سیدمحمدجواد شرافت

چه سخت است داغ علمدار دیدن
غم یار، در اوج پیکار دیدن

محمدمهدی سیار

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

مهدی جهاندار

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

میلاد عرفان‌پور

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

رضا خورشیدی‌فرد

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

میلاد عرفان‌پور

درختان را دوست می‌دارم
که به احترام تو قیام کرده‌اند

سیدعلی موسوی‌گرمارودی

کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده

سعید بیابانکی

به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامده‌ست به جز ما کسی به یاری ما

میلاد عرفان‌پور

هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست

سیدمحمدعلی ریاضی‌یزدی

دل نیست این‌که دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست

مرتضی امیری‌اسفندقه

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شده‌اى

علی‌اکبر لطیفیان

نرسید

هیچ مردی در جهان مانند پیغمبر که نیست هیچ بختی بهتر از پیوند پیغمبر که نیست

چه سخت است داغ علمدار دیدن غم یار، در اوج پیکار دیدن

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله! خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟ میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

درختان را دوست می‌دارم که به احترام تو قیام کرده‌اند

کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده

به دست غیر مبادا امیدواری ما نیامده‌ست به جز ما کسی به یاری ما

هر کسی را به سر هوایی هست رو به سویی و دل به جایی هست

دل نیست این‌که دارم گنجینهٔ غم توست بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شده‌اى

هیچ مردی در جهان مانند پیغمبر که نیست
هیچ بختی بهتر از پیوند پیغمبر که نیست

چه سخت است داغ علمدار دیدن
غم یار، در اوج پیکار دیدن

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

درختان را دوست می‌دارم
که به احترام تو قیام کرده‌اند

کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده

به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامده‌ست به جز ما کسی به یاری ما

هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست

دل نیست این‌که دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شده‌اى