شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

وطن مادری

از خدا آمده‌ام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کرب‌وبلا برگردم

می‌روم پشت سرم آب نریز ای مادر
وطن مادری آنجاست چرا برگردم؟

من به پابوسی آن سرور بی‌سر بروم
وای اگر از حرمش بی‌سروپا برگردم

کفن و چادر و انگشتر سوغاتم نیست
بگذارید که با شرم و حیا برگردم

سر پرواز به سوی غم دیگردارم
می‌روم شام مگربا اُسرا برگردم

دل بیمار فقط از تو شفا می‌خواهد
شب جمعه‌ست دلم کرب‌و‌بلا می‌خواهد