سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن میشکند کوه، کمرها
ای فروغ دانشت تا صبح محشر مستدام
وی تو را پیش از ولادت، داده پیغمبر سلام
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده
آن مقتدا كه هستی دارد قوام از او
خورشید و ماه نور گرفتند وام از او