شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

حاجت‌روا

همچون نسیم صبح و سحرگاه می‌رود
هرکس میان صحن حرم راه می‌رود

از هرچه غصه دارد و غم، می‌شود رها
هر سائلی به خدمت این شاه می‌رود

وقتی فرشته‌های حرم بال می‌زنند
از سینه‌های شعله‌زده آه می‌رود

اینجا بهشت روی زمین فرشته‌هاست
از کوی تو فرشته به اکراه می‌رود

خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنی‌ست
هر شب به پای‌بوسی آن ماه می‌رود

باب‌الجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود