رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
الا که مقدم تو مژدۀ سعادت داشت
به خاکبوسی راهت فرشته عادت داشت
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود
که فضا جلوهگر از آیت زیبایی بود
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار