ذلیل شد امیریاش، صغیر شد کبیریاش
شکسته شد توهّمِ شکستناپذیریاش
جمعه برای غربت من روز دیگریست
با من عجیب دغدغۀ گریهآوریست
خم شدم زیرِخط عشق سرم را بوسید
دمِ پرواز پدر بال و پرم را بوسید
میان بارش بارانی از ستاره رسید
اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید