تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را