میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
سوختی پیشتر از آن که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟