ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام