تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو