بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را