امشب که نرگسها اسیر دست پاییزند
کوکب به کوکب در عزایت اشک میریزند
با هم صدا کردند ماتمهای عالم را
وقتی جدا کردند همدمهای عالم را
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای تا همیشه مطلعالانوار لبخندت
آیینه در آیینه شد تکرار لبخندت