دل به خاکدان بستن، ترک آسمان کردن
ظلم را سبک دیدن، بار خود گران کردن
روی فرش ابریشم، راه عرش پیمودن
بر زمین غصبی سر سوی آسمان کردن
در پی زر و منصب، این دو روز دنیا را
از خدا نترسیدن، مدح این و آن کردن
خواندن جوانان بر هتک حرمت پیران
یا به حکم پیران، خون در دل جوان کردن
امتیازها آسان بر رفوزه بخشیدن
گرچه پاکبازان را سخت، امتحان کردن
لقمههای نامشروع، در گلو فرو بردن
چون حرامیان بر خلق، قصد مال و جان کردن
خود به عیش و مردم را از عذاب ترساندن
در عیان ز دین گفتن، فسق در نهان کردن
فکر جیب خود بودن، بر گرانی افزودن
دمبهدم ضعیفان را، زار و ناتوان کردن
اغتنام فرصتها، غارت غنیمتها
اکتساب چندین شغل، ظلم توأمان کردن
ناقدان لایق را، با سکوت دق دادن
ناصحان مشفق را، زخمی زبان کردن
هم به کام نادانان، شهد وهم نوشاندن
هم به جام دانایان، زهر شوکران کردن
صبر و تاب مردم را، بیکرانه دانستن
خون خلق را خوردن، ظلم بیکران کردن
بس کنید! کافی نیست؟ تا به کی در این بازار
روغن ریاکاری، رونق دکان کردن؟...
افشین علا
نصیحت ملوک یا موعظۀ زمامداران از سنتهای ادبی شاعران پارسیسرا بوده است. شاید بتوان از سعدی به عنوان سرآمد شاعران در نصیحت ملوک نام برد. بخش ارزشمندی از کلیات سعدی را مواعظ یا نصیحت الملوک به خود اختصاص داده است.
اشعاری که اغلب در قالب قصیده و مثنوی سروده شدهاند و به رسم آن روزگار با مدح زمامدار مشخصی شروع میشوند اما در مدح او متوقف نمیمانند و هنر سخنوری را در خدمت موعظۀ آن زمامدار و گوشزد کردن فرصتها برای آبادانی دنیا و آخرت و خدمت به خلق و انذار از ظلم و بیعدالتی و عذاب اخروی بهکار میگیرند.
با سقوط نظام کهن و کهنۀ شاهنشاهی، هرچند سنت مدح و تملق سلاطین نیز از چهرۀ ادبیات انقلاب پاک شد اما همچنان جای خالی موعظه و انذار مشفقانۀ زمامداران، در ادبیات امروزین احساس میشود.
هر چند شعر اعتراض و روشنگرانه و طنز اعتراضی در دهههای اخیر به حق گسترش امیدوارکنندهای یافته و مورد اقبال شاعران و مردم قرار گرفته است، اما در کنار این گونههای ادبی همچنان خلأ شعری که به جای نیش و کنایه و تحقیر و سرزنش، مشفقانه زمامداران را به وظایف خود متوجه کند و نسبت به کوتاهیها بیم دهد، احساس میشود.
با مطالعۀ این شعر از جناب آقای افشین علا و دقت در آن، میتوان به تفاوت اعتراضی که صرفاً موجب عقدهگشایی و تشفی خاطر است، با انذار مشفقانه و مؤثر؛ بیآنکه باعث نفرتپراکنی و دامن زدن به شکافهای اجتماعی شود، پی بُرد.