یکی از کارهایی که به دست شاعران انقلاب اسلامی سامان یافت، پیوند میان مفاهیم مذهبی و قالبهای نوین شعر امروز فارسی بود. پیش از انقلاب اسلامی تصور اینکه در قالبهای نو نیز میتوان شعر مذهبی موفّق سرود دشوار بود؛ چنان که گاهی کسانی به طعن و تعریض این را غیرممکن دانستند. شعرهای موفق کسانی چون علی موسویگرمارودی، حسن حسینی، قیصر امینپور و سلمان هراتی نشان داد که این هم امکانپذیر است. البته هنوز عموم خوانندگان شعر مذهبی نتوانستهاند با این شعرها رابطۀ کامل برقرار کنند، ولی میتوان گفت که نگرش گروهی از مردم نسبت به شعر مذهبی ارتقا یافته و سلایقشان بیش از پیش به سوی شعرهایی با حال و هوای تازه معطوف گشته است.۱
اما یک نوع دیگر شعر آیینی هم در این تغییر ذوق و سلیقۀ عموم بیاثر نبود و آن شعری بود در قالبِ کهن ولی با لحن و بیان نسبتاً تازه و در عین حال دارای آن مایۀ صراحت و جذابیّت صوری که بر مخاطبان عام تأثیر بگذارد. شاعر شاخص اینگونه شعرها شادروان محمدرضا آقاسی بود. او را میتوان سفیر شعر نوکلاسیک در مجامع و محافل سنتیِ مذهبی دانست، با شعرهایی معروف و تأثیرگذار همچون «شیعهنامه». دیگر بسیار کسان، با شعرهای معمول در آن محافل راضی نمیشدند و انتظار شعری از این دست داشتند. البته انکار نباید کرد که آقاسی در سالهای آخر حیاتش تا حدود زیادی تسلیم مقتضیات این محافل شد و به موازات قبول عوام از پسند خواص برکنار ماند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. احمد شاملو: «این جماعت محتشمزادهاند. برگشتهاند به دورۀ صفویه و قاجاریه و میخواهند به زور در قالب شعر لائیک نیمایی، محتشم کاشی بشوند. اما آن محتوا با این قالب همخوانی ندارد.» (یوسفعلی میرشکاک، ستیز با خویشتن و جهان، ص ۹۷، نقل قول از احمد شاملو.)