سیده مرضیه یثربی

ما منتظران

ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانه‌روز در ذکر و ثنا

امام عصر علیه‌السلام

نور اندیشی

رباعی

شش ماهه

این‌گونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد

حضرت علی اصغر علیه‌السلام

نور اندیشی

رباعی

پایگاه اشعار مناسب اجرا در هیأت

سیده مرضیه یثربی

نور اندیشی

سیده مرضیه یثربی

ما منتظران

ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانه‌روز در ذکر و ثنا

امام عصر علیه‌السلام

نور اندیشی

رباعی

شش ماهه

این‌گونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد

حضرت علی اصغر علیه‌السلام

نور اندیشی

رباعی

طواف

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

مهدی جهاندار

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

میلاد عرفان‌پور

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

رضا خورشیدی‌فرد

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

میلاد عرفان‌پور

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

مهدی جهاندار

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

میثم داودی

از نو شکفت نرگس چشم‌انتظاری‌ام
گل کرد خارخار شب بی‌قراری‌ام

قیصر امین‌پور

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت!
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

حافظ شیرازی

همین است ابتدای سبز اوقاتی که می‌گویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می‌گویند

زکریا اخلاقی

از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را

حزین لاهیجی

به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای پهناور آرزوها

سیدمحمدجواد شرافت

بگو که یک‌شبه مردی شدی برای خودت
و ایستاده‌ای امروز روی پای خودت

هادی جانفدا

سیده مرضیه یثربی

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله! خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟ میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

از نو شکفت نرگس چشم‌انتظاری‌ام گل کرد خارخار شب بی‌قراری‌ام

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت! که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

همین است ابتدای سبز اوقاتی که می‌گویند و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می‌گویند

از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را آن کس که تو را دید نداند سر و پا را

به دریا رسیدم پس از جستجوها به دریای پهناور آرزوها

بگو که یک‌شبه مردی شدی برای خودت و ایستاده‌ای امروز روی پای خودت

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

از نو شکفت نرگس چشم‌انتظاری‌ام
گل کرد خارخار شب بی‌قراری‌ام

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت!
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

همین است ابتدای سبز اوقاتی که می‌گویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می‌گویند

از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را

به دریا رسیدم پس از جستجوها
به دریای پهناور آرزوها

بگو که یک‌شبه مردی شدی برای خودت
و ایستاده‌ای امروز روی پای خودت