شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

ای کریمِ رحیم

سرم خزینۀ خوف است و دل سفینۀ بیم
ز کردۀ خود و اندیشۀ عذاب الیم

گناه کرده به خروار، هیچ طاعت نه
مگر ببخشدم از لطف خود خدای کریم...

ببخش، اگر گنهی کرده‌ام، که نیست عجب
گنه ز بندۀ نادان و مغفرت ز حکیم...

نه سیم خواهم و نی زر، ولی چو خاک شوم
ز لطف خویش به خاکم همی فرست نسیم

در آن زمان که به حال شکستگان نگری
به «اوحدی» نظری بر کن، ای کریمِ رحیم