شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

تنهایی ماه

به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همان‌قدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است

قلندرها و درویشان و حق‌گویان و عیّاران!
من از راهی خبر دارم که ذکرش قل‌هوالله است

ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن
که از دل آخرین حبّی که بیرون می‌شود، جاه است...

سکوتی سایه افکنده‌ست همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است

کسی با چاه راز رنج خود را باز می‌گوید
چه تسبیحی‌ست این؟! آه است، این آه است، این آه است

نمی‌خوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست
که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است

به سویش بس‌که مردم چون گدا دست طلب دارند
جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است

به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست
به هرتقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است