شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

خطبۀ جهاد

النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان
از غدیر، از غم علی بنویس
منکِران را به اعتقاد بخوان

بغضِ خشکیده در گلوی حجاز!
روی دوشت عبا بیفکن و باز
سورۀ مؤمنون تلاوت کن
شیعیان را به اتحاد بخوان

جمع کن مردم «عوامیه» را
سخره کن دولت معاویه را
یک نفس غیرت ابوذر شو
ظالمان را به عدل و داد بخوان

ای تبِ روح تو غروب «قطیف»!
ای همه خون مسلخ تو شریف!
ناله‌‏ات را به چاه‌‏ها بسپار
روضه‏‌ات را به گوش باد بخوان

در هیاهوی قاریان دلار
بار دیگر بلند شو ای یار!
جهل آل سقوط را بشکن
مفتیان را به اجتهاد بخوان...

این یهودی‏‌دلان بی‏‌پروا
سرخوشانند خونِ یحیی را
زکریّا شو و به لحن سکوت
«کاف»، «ها»، «یا» و «عین»، «صاد» بخوان

بازکن «جامع المدارک» را
تازه کن داغ ِخون «مالک» را
بین مقتل به چشم‏‌کوری‌‏شان
با تبسم «و إن یکاد» بخوان...

از بقیع از غم زمانه بگو
یک دهن حرف عارفانه بگو
باز از غربت رسول بپرس
نوحۀ «احسن‌‏البلاد» بخوان

النّمِر باقر النّمِر برخیز
بار دیگر به اقتدای علی
زیر گرمای آفتاب قطیف
فصلی از خطبهٔ جهاد بخوان...