شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

درس بندگی

نام گرامی‌اش اگر عبدالعظیم بود
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود

گر از کرامتش همه کس فیض می‌برد
از نسل خاندان امامی کریم بود

عطر حدیث آل رسول از لبش چکید
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود

تنها نبود پیک خوش‌الحان باغ عشق
پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود

آموخت درس بندگی از اهل‌بیت نور
محبوب پیشگاه خدای علیم بود

غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ‌کس
در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود

لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
دست نوازشی به سر هر یتیم بود

گل‌سیرتان عشق به مدحش سروده‌اند
اخلاق او لطیف‌تر از هر نسیم بود

پیوسته او به منزل مقصود می‌رسید
زیرا صراط زندگی‌اش مستقیم بود

هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در سایۀ امید و ولایت مقیم بود

پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا
هر کس که زائر حرم این کریم بود

هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
این بوستان عشق، بهشتی‌شمیم بود

عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود