شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

دریای معارف

ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن

دریای معارف و معانی
استاد کتاب آسمانی

ای در نفس تو جان قرآن
وی در دهنت زبان قرآن

با نطق تو زنده تا قیامت
توحید و نبوت و امامت

بر هر سخنت ارادت علم
در هر نفست ولادت علم

میلاد تو ای ولی سرمد
شد روز ولادت محمد

در هفدهم ربیع الاول
شد نور تو بر زمین محَوَّل

قرآن که دُر کلام سفته
با نطق تو حرف خویش گفته

هر آیه که جبریل آرد
بی‌نطق شما زبان ندارد

او راه و شما چراغ راهید
ناگفته و گفته را گواهید

نطق تو به علم ارتقا داد
بر نهضت کربلا بقا داد

تو بر تن پاک علم جانی
استاد «مُفَضَّل» و «اَبانی»

عرفان و طریقت و بصیرت
دلباختهٔ «ابو بصیرت»

غیر از تو که پرورد به دوران؟
شاگرد چو «جابر بن حَیّان»

حاکم به زمان اشاره تو
استاد جهان «زُراره» تو

در محفل بحث «مؤمن الطاق»
شد طاقت هر منافقی طاق

تو نور به هر کلام داری
شمشیر چنان «هشام» داری

پروردهٔ تو دو صد معلم
مانند «محمد بن مسلم»

دارند ز مکتب تو عرفان
«حمران و فضیل و فضل و صفوان»...