زلال

زلال

تا با حرم سبز تو خو می‌گیرم
در محضر چشمت آبرو می‌گیرم
روشن‌دلم و زلال، وقتی با اشک
در صحن مطهرت وضو می‌گیرم

پایگاه اشعار مناسب اجرا در هیأت

احمدرضا الیاسی

امام رضا علیه‌السلام

زیارت

رباعی

یازدهم ذی القعده

کوچه‌های خراسان

مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)

السلام علیکم

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

رضا خورشیدی‌فرد

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

میلاد عرفان‌پور

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

مهدی جهاندار

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

میثم داودی

دلا ز معرکه محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز

امام خامنه‌ای

فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد

نغمه مستشارنظامی

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شده‌اى

علی‌اکبر لطیفیان

سرّ نى در نینوا مى‏‌ماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مى‏‌ماند اگر زینب نبود

قادر طهماسبی

بگو که یک‌شبه مردی شدی برای خودت
و ایستاده‌ای امروز روی پای خودت

هادی جانفدا

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را

سیدمحمدحسین شهریار

سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون صحرای حسین است

غلامرضا سازگار

شروع قصه با برگشتن تو
کجا ما و کجا برگشتن تو

سیدحبیب نظاری

زلال

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟ میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

دلا ز معرکه محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز

فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شده‌اى

سرّ نى در نینوا مى‏‌ماند اگر زینب نبود کربلا، در کربلا مى‏‌ماند اگر زینب نبود

بگو که یک‌شبه مردی شدی برای خودت و ایستاده‌ای امروز روی پای خودت

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را

سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون صحرای حسین است

شروع قصه با برگشتن تو کجا ما و کجا برگشتن تو

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

کاش بیدار شوم، آمده باشی به خراسان
بعدِ کرمان و بشاگرد و گلستان و لرستان

پیِ خورشید، شب تا صبح، در سوزِ مِه و باران
به گریه تاختیم از غرب تا شرق ارسباران

دلا ز معرکه محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز

فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد

وعده‌ای داده‌ای و راهی دریا شده‌ای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شده‌اى

سرّ نى در نینوا مى‏‌ماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مى‏‌ماند اگر زینب نبود

بگو که یک‌شبه مردی شدی برای خودت
و ایستاده‌ای امروز روی پای خودت

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را

سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون صحرای حسین است

شروع قصه با برگشتن تو
کجا ما و کجا برگشتن تو