شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

غافل شدیم

ما ز سیر و دور گردون از خدا غافل شدیم
ما ز آب، از گردش این آسیا غافل شدیم...

لب به حرف توبه نگشودیم با موی سفید
در چنین صبحی ز غفلت از دعا غافل شدیم

یاد شنبه، تلخ دارد جمعۀ اطفال را
ما چرا زَاندیشۀ روز جزا غافل شدیم؟

گر چه پیری قامت ما را به صیقل ساخت خم
با چنین روشن‌گری ما از جلا غافل شدیم

عمر چون سیل بهاران رفت با چندین خروش
ما ز خواب‌آلودگی‌ها زین صدا غافل شدیم