شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

عزای علی

ناله كن اى دل به عزاى على
گریه كن اى دیده براى على

كعبه ز كف داده چو مولود خویش
گشته سیه‌پوش عزاى على

عمر على عمرۀ مقبوله بود
هر قدمش سعى و صفاى على

دیدۀ زمزم كه پر از اشک شد
یاد كند، زمزمه‌‏هاى على

تیغ شهادت سر او را شكافت
كوفه بُوَد، كوه مناى على

عالم امكان شده پر غلغله
چون شده خاموش صداى على

منبر و محراب كشد انتظار
تا كه زند بوسه به پاى على

ماه دگر در دل شب نشنود
صوت مناجات و دعاى على

آه كه محروم شد امشب دگر
چشم یتیمان ز لقاى على

مانده تهى سفرۀ بیچارگان
منتظر نان و غذاى على

واى امیر دو سرا كشته شد
خانۀ غم گشته، سراى على

پیش حسین و حسن و زینبین
خون چكد از فرق هماى على

خواهی اگر ملک دو عالم «حسان»
از دل و جان باش گداى على