عصمت

حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیه‌ست، مریم هم

زِ هر دمت همه سر می‌رود عصارهٔ وحی
که با رسول خدا همسری و همدم هم

تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد
چو نور، روشنی و مثل کوه، محکم هم

همین بس است ز شأنت که دخترت زهراست
فدای دختر تو عالم است و آدم هم

قسم به آب! که تو خاستگاه تطهیری
گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم

دمید در برهوت حجاز یاس از تو
بهشت می‌شود از مقدمت جهنم هم

تویی تو سنگ صبور رسول آینه‌ها
برای درد دلش محرمی و مرهم هم

تو لایق لقب اُمّ مؤمنین هستی
رکاب دین نبی را نگین خاتم هم

کلید قلب نبی دست توست، با این گنج
دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم

فقط نه گرد بیابان سِتُردی از رخ یار
که پاک کرده‌ای از روی مصطفی غم هم..

برای یاری دین مال دادی و جان نیز
به محضر کرم تو گداست حاتم هم

به شرح حال رسول و بتول بعد از تو
فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم

پس از تو فاطمه دیگر غریب ماند غریب
فقط نه فاطمه، بلکه نبی اکرم هم