شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

جاده‌های انتظار

با توام ای دشت بی‌پایان سوار ما چه شد
یکه تاز جاده‌های انتظار ما چه شد

آشنای «لا فتی الا علی» اینجا کجاست؟
صاحب «لا سیف الا ذوالفقار» ما چه شد؟

چارده قرن است، چل منزل عطش پیموده‌ایم
التیام زخم‌های بی‌شمار ما چه شد؟

چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد
روشنای دیدۀ امّیدوار ما چه شد؟

ذوالجناحا! عصر ما چون عصر عاشورا مباد
دشت را گشتی بزن، بنگر سوار ما چه شد؟

باز ای موعود! بی‌تو جمعه‌ای دیگر گذشت
کُشت مارا بی‌قراری! پس قرار ما چه شد؟

می‌نشینم تا ظهور سرخ مردی سبزپوش
آن زمان دیگر نمی‌پرسم بهار ما چه شد؟