شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

نوحِ نوح

و انسان هرچه ایمان داشت پای آب و نان گم شد
زمین با پنج نوبت سجده در هفت آسمان گم شد...

از آن روزی كه جانت را، اذان جبرئیل آكند
خروش صور اسرافیل در گوش اذان گم شد

تو نوح نوحی اما قصه‌ات شوری دگر دارد
كه در توفان نامت كشتی پیغمبران گم شد

شب میلاد در چشم تو خورشیدی تبسّم كرد
شب معراج، زیر پای تو صد كهكشان گم شد

ببخش، ای محرمان در نقطۀ خال لبت حیران!
خیالِ از تو گفتن داشتم، اما زبان گم شد