شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

پیچ و خم عشق

🌷 تقدیم به حاج احمد متوسلیان

در پیچ و خم عشق، همیشه سفری هست
خون دل و ردّ قدم رهگذری هست

گفتی: جگر شیر ندارید، نیایید
گفتی: که در این راه، همیشه خطری هست

شرم است در آسایش و از پای نشستن
جُرم است زمینگیری، اگر بال و پری هست

«آن را که خبر شد، خبری باز نیامد»
این بی‌خبری داده خبر، که خبری هست

از من اثری نیست که جامانده‌ام اما
هر جا که نظر می‌کنم از تو اثری هست

تو رفتی و گفتی که شرف، مرز ندارد
این سو در اگر بسته شد، آن سو که دری هست

رفتی و به زینب قسم! از نسل تو امروز
در شام و حلب، لشکر فریادگری هست

در راه تو، وقتی پدری باز نگردد
در بردن میراث تفنگش، پسری هست

سردار! سواران حرم، مثل تو رفتند
تا نام حسین است به سربند، سری هست