خاکیان را از فلک، امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت، گوی چوگان قضاست
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار