دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
خروش گریۀ او شهر را تکان میداد