باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود