میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش مادر
سپرده بر صف آیینه دوباره آینهای دیگر
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی