شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

میراث مادر

می‌گوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...

زینب درست مثل پدر حرف می‌زند
میراث مادر است دلِ داغ‌پرورش

می‌گوید از مصیبت سرخی که دیده است
از قتل عام چلچله‌ها در برابرش

می‌گوید از زمانه، زمین آه می‌کشد
خورشید، ابر تیره کشیده‌ست بر سرش

این خطبه نیست! تیغۀ شمشیر حیدری‌ست
وقتی خرابه‌های دمشق است سنگرش

شمشیر از نیام سخن می‌کشد برون
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...