کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را