ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام