گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را