مانند گردنبند دورِ گردن دختر
مرگ اين چنين زيباست، از اين نيز زيباتر
تو صبحِ روشنی که به خورشید رو کنی
حاشا که شام را خبر از تارِ مو کنی
امشب ز فرط زمزمه غوغاست در تنور
حال و هوای نافله پیداست در تنور
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
کاروان، کاروان شورآور
کاروان، اشتیاق، سرتاسر