آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست