شعر هیات
خانه

پایگاه اشعار مناسب اجرا در هیأت

منوی شعرهیات

  • خانه
  • اشعار
  • نوحه و سرود
  • پدیدآور
  • کتابخانه
  • یادداشت
    • در‌ آستان اهل‌بیت
    • پیرامون شعر‌آیینی
    • معرفی
  • رویداد
    • کنگره
    • محصولات
    • محفل ادبی
    • کارگاه تخصصی
  • رسانه‌
    • سبک‌ها
    • برنامه ادبی
    • شعر خوانی
    • ردیف خوانی
    • مداحی
    • نغمه‌پردازی
  • جستجو
  • ورود

شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

  1. خانه
  2. پدید‌آور
  3. مولوی
مولوی

مولوی

جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به «مولوی» سال ۶۰۴ ه.ق در بلخ متولد شد. در زمان کودکی او خانواده‌اش از بلخ کوچ کرده و در نهایت ساکن قونیه شدند. پدر وی بهاءالدین ولد، از بزرگان صوفیه در زمان خود بود و بعد از فوتش، فرزندش جلال‌الدین جای خالی او را برای مریدانش پر کرد. وی هیچ‌گاه از تحصیل علم غافل نبود و با سفر به بلاد مختلف از محضر شخصیت‌‌هایی مانند ابن عربی بهره برد. ملاقات با شمس تبریزی، حالت شوریدگی در وی ایجاد کرد و موجب شد تدریس را رها کرده و بیشتر به سرودن اشعار عرفانی روی بیاورد. مولوی سال ۶۷۲ ه.ق در قونیه وفات یافت. ۸ مهر روز بزرگداشت او و سال ۲۰۰۷ میلادی به نام او، نام‌گذاری شده است. از آثار او می‌توان به «مثنوی معنوی»، «دیوان شمس»، «فیه ما فیه» و «مجالس سبعه» اشاره کرد.

مولوی

انتخاب
مولوی

روز مرگ

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا دردِ این جهان باشد

شعر تعلیمی

غزل

مولوی

آن‌کس که تو را شناخت...

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

مناجات

سیری در قلمرو شعر توحیدی

رباعی

مولوی

وصل و هجران

ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان وصل را نالان مکن...

مناجات

سیری در قلمرو شعر توحیدی

غزل

مولوی

بگشای درِ توبه

ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد
وی نفس جفا پیشه هنگام وفا آمد

شعر توحیدی

سیری در قلمرو شعر توحیدی

غزل

مولوی

مرغ باغ ملکوت

روزها فكر من این است و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احوال دل خویشتنم

شعر تعلیمی

تسبیح اشک

غزل

شعر امروز

أیها الهادی النقی

در میان جامعه از آه خود با ماه گفتم
أیها الهادی النقی؛ یابن رسول الله گفتم

نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم
ذکرکم فی الذاکرین را در میان راه گفتم

نیمه شب از مویتان از لیلةالقدرم نوشتم
صبح شد از رویتان از فالق الإصباح گفتم

آسمان چشم‌هایم را کمی ابری کشیدم
زیر باران قطره قطره از شما آنگاه گفتم

خاک‌های صحنتان مرطوب شد مانند ساحل
رو به دریا ایستادم از غمی جانکاه گفتم

خانه‌ات آباد ای مرد غریب، ای مرد تنها
خواستم از غربتت چیزی نگویم؛ آه گفتم

آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت
از گناهان خودم بینی و بین الله گفتم

بیت هشتم بود سامرّا برایم مشهدی شد
سمت خورشید خراسان جمله‌ای کوتاه گفتم

گفتم از شمس الشموس و تو همان شمس الشموسی
من ندانسته شما را تو، شما را ماه گفتم...

رضا خورشیدی‌فرد
آخرین اشعار
سیدمحمدجواد شرافت

هیچ مردی در جهان مانند پیغمبر که نیست
هیچ بختی بهتر از پیوند پیغمبر که نیست

سیدمحمدجواد شرافت

محمدمهدی سیار

چه سخت است داغ علمدار دیدن
غم یار، در اوج پیکار دیدن

محمدمهدی سیار

مهدی جهاندار

با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد
یعنی که در میانهٔ میدان شهید شد

مهدی جهاندار

میلاد عرفان‌پور

چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!

میلاد عرفان‌پور

رضا خورشیدی‌فرد

خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی

رضا خورشیدی‌فرد

میلاد عرفان‌پور

سبکبال بر موجی از مه، به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند

میلاد عرفان‌پور

اشعار برگزیده
حافظ شیرازی

دل سراپردۀ محبت اوست
دیده آیینه‌دار طلعت اوست...

حافظ شیرازی

ابوسعید ابوالخیر

مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت ‌
دیوانۀ عشق تو سر از پا نشناخت

ابوسعید ابوالخیر

سیدمحمدجواد شرافت

در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این
سوی مسجد شعله‌ور رفتی، مصاف این است این

سیدمحمدجواد شرافت

هادی فردوسی

از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز

هادی فردوسی

نظامی گنجوی

ای نام تو بهترین سرآغاز
بی‌نام تو نامه کی کنم باز؟

نظامی گنجوی

سیدمهدی موسوی

خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی

سیدمهدی موسوی

هنرهیات
جامع محتوایی
جامعه ایمانی مشعر
هیات تی‌وی

جامعه ایمانی مشعر

  • ارتباط با‌ما
  • کنگره شعر
  • معرفی پایگاه جامع شعر هیأت
  • شعر هیات در پیام رسان ایتا
  • شعر هیات در پیام رسان سروش
  • شعر هیات در اینستاگرام

© ۱۴۰۰ دفتر شعر جامعه ایمانی مشعر

پارسیکام