یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت
دیدیم تمام درد را در چشمت
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
چون لاله به ساحت چمن میسوزم
با یاد تو پاره پاره تن میسوزم
سوز جگر از دل به زبان آمده بود
بابا سوی میدان، نگران آمده بود
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
گلهای مدینه داغدارش بودند
آن کشته که دین زنده به نامش باشد
پاینده نماز از قیامش باشد