تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...