مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را