ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام